:زنبور عسل رو به پینه دوز کرد و از او پرسید چطور شد که تو اینجا آمدی؟ :پینه دوز که خیلی مهربان و خندان بود با لبخند گفت میدانید دوستان من، هر دو شما به خانه من خوش آمدید شما مهمان من هستید .و اینجا هم خانه من است .زنبورها با شگفتی به همدیگر نگاه کردند :زنبور عسل پرسید پس چرا درب خانه خود را باز گذاشته بودی؟ :پینه دوز گفت من همیشه هنگام هوای بد درب خانه ام را باز می گذارم تا کسانیکه در باد و .باران و توفان گرفتار شدند و جایی را ندارند به خانه من بیایند تا به امروز مهمان های زیادی داشته ام
/https%3A%2F%2Fwww.storabokvalet.se%2Fwp-content%2Fuploads%2F2024%2F09%2F9789152794371.jpg)